

اگر بخواهیم تاثیر افزایش نرخ ارز بر تبلیغات در گوگل را بررسی کنیم باید از چند دیدگاه متفاوت به این مسئله بپردازیم .در نگاه نخست ما با یک بی ثباتی روبرو هستیم و هنگام مواجهه با بی ثباتی ابتدا باید سعی در متعادل ساختن شرایط داشت و از آنجا که این امر نیازمند سیاست های کلان اقتصادی است در دسترس ما نیست .پس باید به سراغ راهکار های جایگزین برویم .از یک سو برخی نظریه ها مبنی بر متوقف کردن تبلیغات در بازار آشفته ی ارز می باشد ولی این کار شما را از دور رقابت به کل خارج میکند و موجب تاخیر در روند برندینگ میگردد .در نتیجه باید شرایط را طوری مدیریت نمود که هم در عرصه تبلیغات حضور داشت در عین حال کمترین خسارت مالی را متحمل شد .از راهکار های پیشنهادی میتوان به کاهش بودجه ی روزانه اشاره کرد .این کار باعث میشود در این هیاهو برند شما غرق نشود هرچند راهی هم به ساحل نمی یابد ولی اگر فرض را بر موقتی بودن این گردباد بگذاریم بعد از اتمام هیاهو برند شما در کمترین زمان ممکن به اوج و قله ی تبلیغات برمیگردد.از طرفی تاثیر های غیر مستقیم بی ثباتی نرخ ارز بر بازار کار را نمیتوان کتمان کرد .
بالا رفتن قیمت دلار
بالا رفتن قیمت دلار یعنی کاهش ارزش پول ما و این یعنی با هر افزایش قیمت دلار ما فقیر تر و فقیر تر نسبت به گذشته می شویم .این به معنای آنست که اگر شما کسب و کاری داشته باشید هر روزه باید قسمتی از سودتان را به جبران کاهش ارزش پول ملی اختصاص دهید و اگر چیزی باقی ماند میتوانید از آن به عنوان سود روزمره ی تان یاد کنید .این نکته بر کسی پوشیده نیست که در وضعیت ملتهب اقتصادی باید بسیار محتاطانه عمل کرد و هر گونه کاری بدون در نظر گرفتن شرایط تاوان بسیار سختی را دارد .
التهابات اقتصادی
در این گونه التهابات اقتصادی آسیب پذیر ترین قشر جامعه قشر متوسط هستند که آماده ی ورود به قشر ضعیف هستند .چون شاید قشر ثروتمند نیازمند تحولات گسترده تری هستند برای آسیب پذیری؛ برای مثال فرض کنید بحرانی اقتصادی جامعه ی جهانی را درگیر کند.در وهله ی اول کشور های نوپای اقتصادی آسیب میبینند واگر بحران به حالت مزمن درآید شاید در آن زمان کشور های ثروتمند هم احساس خطر میکنند .نکته ی مهم در این مورد حفظ حضور در عرصه ی رقابت است هر چند حضوری کم رنگ .و آنچه اهمیت دارد این است که با وجود همه ی مشکلات تبلیغات جزء جدایی ناپذیر زندگی ماست و دوری از تبلیغات به معنای افزایش مشکلات اقتصادی یا به تعبیری دیگر خودکشی میباشد .پس با وجود همه ی مشکلات نباید از تبلیغات پرهیز کرد چون شاید تبلیغات تنها راه ارتباطی بین ما و فرصت های شغلی بی نظیری میباشد که انتظارمان را میکشند .تبلیغات در گوگل نیز از این قاعده مستثنی نیست و نیازمند تداوم و پایداری در این راه است .هرچند که شاید در مواقعی تاثیرات آن به صورت عینی قابل مشاهده نباشد و این طور به نظر بیاید که هزینه ای بیهوده است ولی شاید این توجیهی ساخته ی ذهن افراد است برای فرار از تبلیغات که میتواند ناشی از فشار های اقتصادی متعدد بر صاحبان شرکت ها باشد.